برخی شهروندان تصور می کنند که به صرف اینکه شخصی در رشته حقوق تحصیل کرده است ، وکیل شده است و یا اصلا می گویند که فلان شخص ، وکالت خوانده است . به کار بردن چنین اصطلاحاتی از منظر حرفه ای و به لحاظ حقوقی نادرست است و سبب می شود که افراد در انتخاب وکیل دادگستری، اعم ازوکیل کیفری، طلاق و… بسیاری از شهروندان به صورت خلاصه و اجمالا با مفهوم وکالت و انتخاب وکیل آشنا هستند و وکیل یا وکلا را اشخاصی می دانند که در نزد دادگاه ها و مراجع قضایی حاضر می شوند و به دفاع از حقوق موکل خود می پردازند .
وکیل کیست؟ موکل کیست؟
در صورتی که شخص مورد نظر این دوره را هم با موفقیت پشت سر بگذارد و بتواند حدنصاب نمره را در آزمون وکالت پس از کارآموزی کسب کند، به عنوان وکیل قوه قضاییه میتوانند مشغول به کار شود. وکیل انتخابی یکی از رایج ترین انواع وکیل است؛ به این صورت که فردی وکیل خود را که دارای پروانه وکالت پایه یک از کانون وکلای دادگستری (اسکودا) یا مرکز امور کارشناسان قوه قضائیه میباشد را شخصا انتخاب می کند و با تنظیم قرارداد وکالت، او را برای دفاع از حقوق خود در مراجع قضایی، نماینده قرار می دهد. به این معنا که بر اساس قوانین و مقررات ، تنها به اشخاصی وکیل اطلاق می شود که تحصیلات حقوقی لااقل در مقطع کارشناسی در یکی از رشته های حقوق یا فقه و حقوق داشته باشند و سپس در آزمون وکالت مجله خبری وکالت که توسط مرکز وکلای قوه قضاییه و یا کانون وکلای دادگستری برگزار شده است ، شرکت کرده باشند و با احراز نمره قبولی ، وارد دوره کارآموزی وکالت شده باشند . همچنین با معرفی شخص بهعنوان وکیل تسخیری، وی نمیتواند مسئولیت محول شده را نپذیرد، زیرا که هر وکیل دادگستری در سال باید سه دفعه، تسخیرا و مجانا برای متهمین وکالت کند. وکیل قضایی برای رسیدن به این درجه از مراحلی میبایست عبور کند که شامل امتحانات کتبی و شفاهی بوده و در این راستا فرد میتواند وکیل پایه یک دادگستری شود. وکلای پایه یک دادگستری از مجربترین وکلا محسوب میشوند که در تمامی امور حقوقی حق مداخله و پیگیری امور را دارند در حالی که وکلای پایه دو دادگستری از اختیارات محدودتری برخوردار هستند.
- همچنین اعتبار وکیل، تخصص او، شهرت و تحصیلات تکمیلی وی و… عواملی هستند که در تعیین حقالوکاله مؤثر میباشند.
- بنابراین حیطه وظایف و اختیارات وکیل پایه یک دادگستری نسبت به وکیل پایه دو دادگستری گستردهتر است.
- طبق ماده ۳۱ قانون وکالت، وکالت معاضدتی که از طرف کانون وکلا به وکیل ارجاع داده میشود باید توسط وکیل اجرا شود، همچنین طبق ماده ۳۳ قانون وکالت، وکلای دادگستری مکلفند در هر سال در صورت وجود، در سه دعاوی حقوقی که عنوان وکالت معاضدتی شرکت کنند، عدم پذیرش وکالت معاضدتی برای وکلا تخلف محسوب میشود، این امر تکلیفی است که قانون بر عهده وکیل گذاشته است.
- توجه داشته باشید که او قاضی نیست و نمی خواهد به نفع یا ضرر شما دادرسی کند پس نباید از اظهار حقیقت نزد وی واهمه داشته باشید مضافاً این که یک وکیل صالح هرگز اسرار و مطالب موکل خود راافشا نمی کند بلکه باید رازدار و امین باشد.
- در زمینه مسائل حقوقی برای جلوگیری از ضررهای احتمالی مشورت با یک مشاوره حقوقی امری ضروری است.
- یک وکیل دادگستری حرفه ای و ماهر، از قانون و اجرای درست آن تبعیت می کند؛ به همین جهت این وکیل نیز مسئولیت سنگینی بر عهده داشته و حساسیت های زیادی در حوزه کاری او به چشم می خورد.
به عنوان مثال اگر مرد به همسرش وکالت در طلاق دهد و این وکالت بلاعزل باشد، زن به عنوان وکیل مرد میتواند برای طلاق اقدام کند. این نوع وکالتها محدود به قراردادهای خاصی مانند طلاق، خرید و فروش ملک و… میشوند و دارنده وکالت فقط میتواند کارهایی را که به او وکالت داده شده انجام دهد. طبق عرف جامعه وکیل به فردی گفته میشود که از طرف شخص دیگری انتخاب شده؛ و وکالت رسیدگی به پرونده او را در دادگاهها و دادسراها بر عهده میگیرد. این شخص باید در آزمون وکالت کانون وکلا یا قوه قضاییه پذیرفته شده باشد و پس از گذراندن دوره کارآموزی در شغل وکالت مشغول به کار شود.
در این جا ضروری است که از ماده 3 قانون آیین دادرسی در مورد کار قضاوت و داوری استفاده کرده و گفته شود که داوری یا قضاوت چیست. لذا در حال حاضر ۲ تشکیلات موازی و جداگانه با ساختار متفاوت در امور وکالتی کشورمان وجود دارد؛ یکی «کانونهای وکلاء دادگستری» و دیگری «مرکز امور مشاوران و وکلاء قوهی قضائیه» که هر یک از این دو تشکل، وکلاء متعددی را تحت نظر و نظارت خود دارند. وکلاءِ هر دو تشکل موصوف در مجموع اختیارات و وظایف مشابهی داشته و امور وکالتی و مشاورهای را به انجام میرسانند و در دادگاهها به انجام وکالت اشتغال دارند. ازدواج مجدد مرد و گرفتن حکم طلاق زن، در این مطلب در مورد ازدواج مجدد مرد و در طبع آن گرفتن حق طلاق زن را بررسی میکنیم و اطلاعات کوتای به شما ارائه می دهیم .
بهترین وکیل تهران
در ماده 20.ق.ج.آ.د.ک پیش بینی شده است که در (در هنگام رسیدگی به جرایم اطفال دادگاه مکلف است که ولی یا سرپرست قانونی طفل اعلام نماید در دادگاه شخصا حضور یابد یا برای او وکیل بگیرد چناچه ولی یا سرپرست اقدام به تعیین وکیل ننمایند وخود نیز حضور نیابند دادگاه برای طفل وکیل تسخیری تعیین خواهد کرد. 2- وكيل دادگستري كسي است كه با داشتن پروانه وكالت و عضويت در يكي از كانون هاي وكلاي دادگستري از طرف اشخاص حقيقي يا حقوقي (دولتي يا غيردولتي) دفاع از حقوق موكل و پاسخ به ادعاها و دلايل و ارائه آن ها را در دادسراها و دادگاه ها و ادارات ثبت اسناد و املاك مي پذيرد. بنابراين فقط وكيل دادگستري يا نماينده حقوقي سازمان هاي دولتي يا مدير شركت در چارچوب اختيارات قانوني از سوي شركت يا موسسه مربوطه مي توانند در مراجع قضايي، ثبتي و اداري، از طرف موكل يا شركت يا موسسه يا مركزي كه نمايندگي داده است، حاضر شود. در برخی از امور کیفری که مجازات آنها اعدام، قصاص نفس، سنگسار یا حبس ابد است، به دلیل پایین بودن معلومات حقوقیِ متهمین برای دفاع از خود در این جرایم سنگین، داشتن وکیل در دادگاه اجباری است. حال اگر شخص متهم، نخواهد یا نتواند وکیلی به دادگاه معرفی کند یا حتی خودش نیز چنین درخواستی نکند، دادگاه اجبارا برای وی وکیل تسخیری تعیین میکند. البته در جرایم منافی عفت عمومی (مانند زنا و لواط و …) متهم اختیار دارد که از حضور یا معرفی وکیل برای خود امتناع کند.
کسی که میخواهد داوری و قضاوت کند قبل از هر چیز باید خود را تصفیه کامل نماید گذشته از تحصیلات تخصصی که شرط اولیه و اساسی قضاوت و داوری است عالم به علوم اجتماعی باشد. دوم اینکه امین و درستکار باشد و چنانچه امین و درستکار باشد اگر چیزی را نداند، با مشاوره و پرسش از اشخاص وارد و مطلع مشکل خود را حل مینماید و از این راه داوری را به نتیجه میرساند. خاصه اینکه در این دوران به علت توسعه و گسترش علوم و فنون، کارها آنچنان تخصصی و حرفه ای شده که یک نفر به تنهایی نمی تواند به طور کامل در یک رشته از علوم متبحر و کارگشا باشد و باید از کارشناسان در رسیدگی به کار خود استفاده نماید.سوم اینکه وکیل باید بی طرف و بی نظر باشد و به هیچ وجه تحت تأثیر افراد و اشخاص و اوضاع و احوال نباشد. باید گفت که یک شرط بنیادین قضاوت بی طرفی است چه آنکه هر کس در دعوا سعی می کند طرف برنده باشد و با متوسل شدن به راههای گوناگون سعی دارد قاضی ادعای او را پذیرا گردد.